سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوست ؛ یار

مامست صبوحیم زمیخانه دوست

حاجت به می و خانه خمارنداریم

ماچون تو بدلبری ؛ یار نداریم

گلبرگ چنین طریی همراه نداریم

 

شب خیزکه عاشقان یه شب راز کنند

گرد در بام دوست پرواز کنند

فرشته عشق نداند به سحر چه راز کنند

جان بحسرت دیدار سحرگهان شب انتها کنند

 

آب حیات منست خاک سر کوی دوست

گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست

ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار

فتنه در آفاق نیست جز خم ابروی دوست

 

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار

صنما با غم عشق تو چه ها که نشود

کیست که آشفته در آن زلف چلیپا نشود

دیده ای نیست که بینداو شیدا نشود

 

عتاب یار پریچهره عاشقانه بکش

که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند

زملک تا ملکوتش حجاب بردارید

هر آنکه خدمت جام جهان نما بکند