سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترکش هجرت :

این مطلب حقیقتی است از ره پویان وصال

در سال اول و دوم دفاع مقدس در منطقه ی عمومی

سوسنگرد(دشت آزادگان)رزمنده نوجوانی که بیش از شانزده

سال نداشت پا به میدان ایمان و ایثار میدان عزت و استقلال نهاد

این نوجوان یکی از ده ها هم وطن مسیحی بود که به خیل دلداده گان

و سماواتیان پیوسته بود . جمع آنانی که می گفتند مرگ اگر مرد است گوی

نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ / ور نه گویم مرگ را ( کاش مرگ مرده بود)

ماه اوان ترکشی برجسم نوجوانش خورد اما هاله ای بود که گذشت . ماه گرم

و داغ ترکش دیگری بر پای او فرد آمد همچون قبل توجه ای نکرد پرسیدم

ای یار همرزم تو که همره جمع نیستی و در تنهایی با بی همتا خلوت

گزیده ای چگونه است که مجروح شده ای و اهمیتی نمی دهی 

گفت از خدا خواستم تا امتحانم کند.بار اول با ترکشی کوچک

بار دوم بزرگتر از اولی اما احساس کردم درد این نیست

درد آنست که ما زنده باشیم و خاک جولانگاه دشمن

چون رسید آن ماه عاشق ترکش هجرت بیامد

گفت معراجی شدی لبیک گو باز آی باز آی