سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چه بکنم اگر کسی نمی بیند .

فرامین مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله خامنه ای

 http://rapidshare.com/files/326964054/RAHBARAM.MP4.html

ای دو چشمانت چراغ شام یلدای همه

آفتاب صورتت خورشید فردای همه

ای دل دریایی ات کشتی نشینان را امید

وی نگاه روشنت فانوس دریای همه

ای بیان دلنشینت بارش باران نور

وی کلام آتشینت آتش نای همه

قامتت نخل بلند گلشن آزادگی

سرو سر سبزی سزاوار تماشای همه

لاله زار عشق یکدم بی گل رویت مباد

ای گل رویت بهار عالم آرای همه

++++++++++++++++++++

ما خیل بندگانیم ما را تو می شناسی

ما جمله جان فدایم ما را تو می شناسی

ویرانه تیم و در دل گنجی ز راز داریم

با آنکه بی نشانیم ما را تو می شناسی

با هر کسی نگوییم راز خموشی خویش

بیگانه با کسانیم ما را تو می شناسی

 

 


قرص مهتاب..................................

اینگونه مرغ بسمل من دست و پا مزن

     ذبح کریم طعنه به کوی منا مزن

          تا بند قلب من نشده پاره جان من

               ساغر چنین به مقتل خون خدا مزن

                    ای کرده اقتداء به مصلای عاشقی

                         با سوز استخوان شکسته ؛ صدا مزن

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

ای مرا در سر هوای عشق تو

                    در دل و جانم بلای عشق تو

دل زدم بر تار گیسویت گره

                    دل به موج تیغ دادن بی زره

آه وقتی سنگ باریدن گرفت

                    خون چکید و فرصت دیدن گرفت

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

آیا فراموش تو گردم ؛ گر شمع خاموش تو گردم

هرگز بدان که باورم نیست ؛ یک دم فراموش تو گردم

دیدار تو گردد نصیبم ؛ از شوق هنگام وصالت

یا این که مست وصل رویت ؛ یا این که مدهوش تو گردم

سرمست از حسن و صفایت ؛ با یک نگاه آشنایت

غلتم به روی خاک پایت ؛ شاید هم آغوش تو گردم

یا جان سپارم در ره تو ؛ تا قسمتم گردد نگاهت

یا آن که در میخانه روزی ؛ یار سحر نوش تو گردم

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

ای دل زمان دیدن یک آرزو رسید / هنگامه ی رساندن می در سبو رسید

آن انتظار مانده به دل در تمام عمر / سر گشته است و ختم شب جست و جو رسید

آن عاشقی که قامت دل بر نماز بست / شد غرق خون که وقت نماز و و ضو رسید

در دشت لاله ها به گلاب گیری آمدند / وقت حضور آن گل ریحانه بو رسید

******************************************

سخن از عشق زدن پیشه هر رسوا نیست / گر چه رسوایی عشاق نهان بر ما نیست

شور و شیدایی دل لازمه اش سر مستی ست / کی شود عاشق تو آن که دلش شیدا نیست

باده از شهد بباید که دلی مست شود / ورنه عشق تو نپیب دل هر رسوایی نیست

در شب خاطره ها تا سخن از وصل نمود / عاشقی گفت که در وصل دگر پروا نیست

روز موعود شد و نامه ی محبوب آورد / دیگر این گونه بهانه ز کسی بر جا نیست